دانلود کتاب دیوان فرخی یزدی 4,197 بازدید بدون دیدگاه دریافت کتاب «دیوان فرخی یزدی» از شبکه آموزشی پژوهشی ایران -مادسیج. هدف از ارائه این مطلب آشنایی دانشجویان رشته زبان و ادبیات فارسی با شیوه نقد و معرفی و بررسی کتاب می باشد. لاله مىروید ز خاک فرّخى با داغ سرخ ، خورده از بس خون دل در انقلاب زندگى . . . محمّد فرّخى یزدى ( ١٣١٨ - ١٢۶٣ ش) از شاعران سرشناس نسل مشروطیت ایران است که در میان عامّۀ مردم شهرتى بهسزا یافت؛ این شهرت از سویى مرهون حوادث جالب و درعینحال دردناک زندگى اوست و از سوى دیگر وامدار بنیادگذارى نوع غزل «سیاسى-عاشقانه» که به نیاز مردم روزگارش پاسخ مىداد. فرّخى یزدى در نوجوانى پس از نوشتن چند نظم شاعرانه که مىتوان آن را نوعى تمرین سخنورى دانست، نخستینبار زیر تأثیر فضاى روحى انقلاب مشروطیت، در شهرستان یزد که هنوز نظام استبدادى در آن مستقر بود، منظومهاى به ظاهر در ستایش حکمران ساخت؛ امّا در سراسر منظومه به بهانۀ اندرزگویى به نوعى او را به استقرار آزادى و قانون و رعایت حقوق مردم نصیحت کرد، که حاکم به خشم آمد و دستور داد با نخ و سوزن دهانش را بدوزند. غوغایى که در پى این ماجرا برخاست، به خصوص در تهران مرکز دولت مشروطه، نخستین عامل توجّه افکار عمومى روزگارش به شاعر جوان بود. زیر فشار آزادیخواهان فرّخى از حبس آزاد شد و به تهران آمد. او نهتنها از این دهندوختگى عبرت نگرفت بلکه به ادامۀ راهش مصمّمتر گردید. در تهران، فرّخى از سویى شیفتۀ تبلیغات آزایخواهانه و ملّىگراى مطبوعات آن عصر شد و از سوى دیگر تحت تأثیر مقالات و نوشتههاى پراکندهاى که به تبلیغ اصول سوسیالیزم و در واقع کمونیزم روسى مىپرداخت قرار گرفت. در آغاز قرن خورشیدى حاضر فرّخى که تجربهها اندوخته بود مستقیما وارد زندگى سیاسى شد؛ روزنامهاى تأسیس کرد به نام «طوفان» و در عین اتّکاء بر مبانى انقلاب مشروطیّت به تبلیغ آنچه که از سوسیالیزم مىشناخت یعنى عدالت، مساوات اجتماعى، پیکار طبقاتى و دفاع از حقوق رنجبران پرداخت. آغاز انتشار روزنامۀ «طوفان» مصادف بود با استقرار حکومت کودتا به رهبرى رضا خان سردار سپه (رضا شاه بعدى) که در طول چند سال، با ایجاد حکومتى متمرکز و اتّکاء به نیروهاى نظامى و به نام انجام اصلاحات، بنیادهاى انقلاب مشروطیّت را به سود دیکتاتورى شخصى دگرگون ساخت. در هجدهم اسفندماه ١٣٠٠ فرّخى همراه با جمعى از روزنامهنگاران به عنوان اعتراض به حکومتنظامى، یعنى استبداد فردى سردار سپه، در سفارت شوروى آن روزگار در تهران تحصّن کرد. سردار سپه که در ریشهکنى قدرت رو به زوال رژیم قاجار چهرۀ مردمى و جمهوریخواهى به خود بسته بود، طبعا نمىتوانست علیه کسانى که در مخالفت با نهاد کهنۀ سلطنت با او همآوا بودند واکنش تندى نشان دهد؛ از فرّخى و روزنامهنگاران همسوى او استمالت شد و آنان به سر کار خود بازگشتند، امّا از همان زمان در ذهن پادشاه آینده، فرّخى به عنوان عنصرى نامطلوب مشخّص گردید. در نهم آبانماه ١٣٠۴ همانطور که مىدانیم، سلسلۀ قاجاریّه سرنگون و مقدمات استقرار رژیم پهلوى فراهم شد. شاه جدید یک دو سالى را ضمن سرکوب کردن آزادیخواهان در واقع سنّتگرا، گوشۀ چشمى به طرفداران سوسیالیزم نشان مىداد. روزنامۀ «طوفان» علیرغم بگیروببندها منتشر مىشد و حتى در مجلس هفتم مشروطیّت، که پلیس رضا شاه مانع از ورود آخرین نمایندگان واقعى مردم تهران (مدرّس-مصدّق-ملک الشّعراء بهار و. . .) به پارلمان شده بود، فرّخى اجازه یافت به عنوان نمایندۀ یزد و یکى از دو نمایندۀ مخالف به مجلس شوراى ملّى راه یابد. طبیعتا آن سر پرشور نمىتوانست آرام بماند؛ طىّ دو سال نمایندگى، فرّخى نطقهایى در مخالفت با استبداد در مجلس ایراد کرد و کار به جایى رسید که به دست نمایندگان مزدور حکومت در صحن مجلس کتک خورد. در ١٣٠٩ هنگامى که دورۀ نمایندگى فرّخى نیز به پایان مىرسید، توطئهاى که او و یارانش علیه حکومت ترتیب داده بودند فاش شد و فرّخى که خطرى مرگبار را نزدیک مىدید پنهانى-و احتمالا با کمک روسها-از ایران به شوروى گریخت. مىشد انتظار داشت که شاعر طرفدار سوسیالیزم در سرزمینى که به «پایگاه سوسیالیزم جهانى» شهرت داشت ماندگار شود، امّا طبع آزادۀ شاعر نتوانست با مأموران حکومتى و برنامههاى آنها سازگار شود؛ ناچار مسکو را به قصد برلن ترک گفت. زیرا در آن هنگام سوسیال دموکراتها در آلمان حکومت مىکردند و امکان فعّالیّت سیاسى آزاد براى شاعر وجود داشت، امّا در عوض در این کشور جدید شاعر منبع مالى ثابتى براى گذران زندگى نداشت. در این دوران روزنامۀ «پیکار» که به وسیلۀ مخالفان حکومت پهلوى در آلمان منتشر مىشد با همکارى آتشین فرّخى رنگ و روى دیگرى یافته بود. حکومت ایران به وزارت امور خارجۀ آلمان فشار مىآورد که فرّخى را از آن کشور اخراج کند. سرانجام در اواسط سال ١٣١٠ وزیر دربار وقت پهلوى یعنى تیمورتاش، که پس از شخص شاه قدرتمندترین مقام کشور به شمار مىآمد، در سفرش به آلمان با شاعر به توافق رسید و ظاهرا غائله را خاتمه داد. برابر این توافق فرّخى مىتوانست به ایران و به سر کار و زندگى خود برگردد، بىآنکه حکومت و پلیس سیاسى مزاحمش شود و به خصوص قصد جانش را کند. فرّخى در اوایل سال ١٣١١ با خوشخیالى تمام به ایران برگشت، به زندگى فقیرانهاى که با مساعدت دوستانش مىگذشت اکتفا کرد و پیشنهاد کار در ادارۀ پلیس را نپذیرفت.در این میان تیمورتاش، یعنى حامى و اماندهندۀ فرّخى، به جرم جاسوسى براى شوروىها مورد غضب رضا شاه قرار گرفت و به زندان افتاد و اندکى بعد هم در همانجا کشته شد. شعرهاى بازمانده از فرّخى اضطرابهاى این دوران بىپناهى و تنگدستى او را کاملا نشان مىدهد. اینک شاعر در سراشیب سقوط ایستاده است. حکومت نمىخواهد رسما تضمین خود را نقض کند، پس یکى از طلبکاران فرّخى را احضار مىکنند و به او دستور مىدهند از شاعر شکایت کند. این شکایت در سال ١٣١۶ منجر به حبس فرّخى در زندان ثبت مىشود. جاسوسان زندان گزارش مىدهند که او نه تنها سربهراه نشده بلکه زندانیان دیگر را نیز علیه حکومت تبلیغ مىکند. پس زندانها ادامه مىیابد، به زندان قصر و حبس تاریک شهربانى؛ بهانهها براى نگه داشتن شاعر در زندان بسیار است، از آن جمله وقتى به قصد خودکشى سم مىخورد و غزلى نیز به نام خداحافظى مىسراید. زندانبانها او را از مرگ نجات مىدهند، امّا غزل را به عنوان مدرک جرمى جدید بر پروندۀ او مىافزایند. در بهار سال ١٣١٨ این شایعه در زندان منتشر مىشود که به مناسبت ازدواج ولیعهد (محمد رضا شاه بعدى) عفو عمومى داده خواهد شد، امّا عفو عمومى در عمل شامل زندانیان سیاسى نمىشود و فرّخى نومید از آزادى و خشمناک از اینکه اسارت بىجرم او را پایانى نیست به سیم آخر مىزند و یکى از چند غزل عالى خود را مىسراید که هنوز در حافظۀ شعردوستان و بخشى از عامۀ مردم پایدار است. نسخهاى از این غزل با مطلع «به زندان قفس، مرغ دلم ، چون شاد مىگردد» به وسیله خبرچینهاى محبس به دست رئیس زندان مىرسد و از آنجا به دربار ارسال مىشود. آنچه که بیش از هرچیز رضا شاه را برمىآشوبد بیتى است در این غزل که عروسى ولیعهد را با عروسى قاسم مقایسه کرده و سرانجام شوم آن شهید مذهبى را براى ولیعهد عزیزکردۀ دیکتاتور پیشبینى مىکند؛ حکم قتل فرّخى صادر مىشود و روز ٢۵ مهرماه سال ١٣١٨ شاعر در زندان شهربانى به قتل مىرسد. آخرین دستنوشتههاى او را نابود مىکنند و حتّى دیوارهاى زندان را رنگ مىزنند تا آنچه که زندانى بر آنها نوشته براى همیشۀ مدفون شود. حتّى گور فرّخى نیز شناخته شده نیست. کمتر از دو سال بعد، در سوّم شهریورماه ١٣٢٠ ، رژیم رضاشاهى واژگون مىشود و در پرتو آزادىهاى به دست آمده ناگهان آشکار مىشود که فرّخى چقدر محبوب مردم بوده است؛ تنى چند از شعردوستان به جمعآورى آثار پراکندۀ او مىپردازند، از آن جمله مرحوم حسین مکّى مجموعهاى به عنوان «دیوان فرخى» به چاپ مىرساند که در طول چندین دهه بارها تجدید طبع شده است. این مجموعه که به خودىخود مغتنم بوده، در همۀ چاپها از غلطهاى فراوان مطبعى لطمه دیده است، به ویژه از یک تنظیم فنّى نیز برخوردار نیست. « تنظیمکنندگان کتاب حاضر کوشیدهاند براساس مدارک موجود و نیز شعرهاى چاپ نشدهاى که در نزد برخى از خاندانهاى ایرانى به امانت موجود بود، تنظیم تازهاى از آثار شاعرانۀ فرّخى به دست دهند. در ابتداى این کتاب آنچه که بیشتر باعث شهرت و محبوبیّت فرّخى شد، یعنى غزلهاى او، به اضافۀ چند قصیده و قطعه قرار گرفته و سعى شده است که براساس برخى اشارات تاریخى، و ارجاعات وقایع عصرى، در حدّ امکان این آثار مطابق تاریخ سرودن یا انتشار آنها سامان یابد. طبعا در این سامانیابى جدید اطمینان کامل وجود ندارد، امّا حد اقل در پایان این بخش غزلهاى مربوط به دوران طولانى زندان او به ترتیب در کنار هم قرار گرفته و آخرین غزل نیز شعرى است که موجب مرگ فرّخى شده است؛ سپس بخش رباعیّات او را خواهیم داشت و آنگاه به اشعار بازیافته مىرسیم، چند شعرى که به وسیلۀ تدوینکنندگان کتاب یافته شده است. واپسین قسمت این مجموعه نیز شامل آثار پراکندهاى است که فرّخى به مناسبتهاى گوناگون ساخته و در قیاس با غزلهاى او اهمیّت درجه اوّل ندارد، و سرانجام سالشمار مفصّل زندگى فرّخى یزدى که حاصل کوششى چند ساله است چهرۀ سراسرى کتاب حاضر را تکمیل مىکند. » و اینک مجموعۀ دیوان فرخی یزدی که پایدارى محبوبیّت او نشان مىدهد در مورد نقش و اثر خود اشتباه نکرده است آنجا که مىگوید: در جهان کهنه ماند نام ما و فرخى چون ز ایجاد غزل طرح نو افکندیم ما نام کتاب: کتاب «دیوان فرخی یزدی» رشته:زبان و ادبیات فارسی تعداد صفحات: ۳۳۷ حجم:۴۴۰۱ kb لینک دانلود: Farokhi Yazdi Divan منبع:شبکه آموزشی پژوهشی ایران – مادسیج برای دسترسی به همه پاورپوینت ها،جزوات و دیگر فایل های رشته زبان و ادبیات فارسی کلیک کنید.