دانلود کتاب دیوان فرخی یزدی 4,024 بازدید بدون دیدگاه دریافت کتاب «دیوان فرخی یزدی» از شبکه آموزشی پژوهشی ایران -مادسیج. هدف از ارائه این مطلب آشنایی دانشجویان رشته زبان و ادبیات فارسی با شیوه نقد و معرفی و بررسی کتاب می باشد. لاله مىروید ز خاك فرّخى با داغ سرخ ، خورده از بس خون دل در انقلاب زندگى . . . محمّد فرّخى یزدى ( ١٣١٨ - ١٢۶٣ ش) از شاعران سرشناس نسل مشروطیت ایران است كه در میان عامّۀ مردم شهرتى بهسزا یافت؛ این شهرت از سویى مرهون حوادث جالب و درعینحال دردناك زندگى اوست و از سوى دیگر وامدار بنیادگذارى نوع غزل «سیاسى-عاشقانه» كه به نیاز مردم روزگارش پاسخ مىداد. فرّخى یزدى در نوجوانى پس از نوشتن چند نظم شاعرانه كه مىتوان آن را نوعى تمرین سخنورى دانست، نخستینبار زیر تأثیر فضاى روحى انقلاب مشروطیت، در شهرستان یزد كه هنوز نظام استبدادى در آن مستقر بود، منظومهاى به ظاهر در ستایش حكمران ساخت؛ امّا در سراسر منظومه به بهانۀ اندرزگویى به نوعى او را به استقرار آزادى و قانون و رعایت حقوق مردم نصیحت كرد، كه حاكم به خشم آمد و دستور داد با نخ و سوزن دهانش را بدوزند. غوغایى كه در پى این ماجرا برخاست، به خصوص در تهران مركز دولت مشروطه، نخستین عامل توجّه افكار عمومى روزگارش به شاعر جوان بود. زیر فشار آزادیخواهان فرّخى از حبس آزاد شد و به تهران آمد. او نهتنها از این دهندوختگى عبرت نگرفت بلكه به ادامۀ راهش مصمّمتر گردید. در تهران، فرّخى از سویى شیفتۀ تبلیغات آزایخواهانه و ملّىگراى مطبوعات آن عصر شد و از سوى دیگر تحت تأثیر مقالات و نوشتههاى پراكندهاى كه به تبلیغ اصول سوسیالیزم و در واقع كمونیزم روسى مىپرداخت قرار گرفت. در آغاز قرن خورشیدى حاضر فرّخى كه تجربهها اندوخته بود مستقیما وارد زندگى سیاسى شد؛ روزنامهاى تأسیس كرد به نام «طوفان» و در عین اتّكاء بر مبانى انقلاب مشروطیّت به تبلیغ آنچه كه از سوسیالیزم مىشناخت یعنى عدالت، مساوات اجتماعى، پیكار طبقاتى و دفاع از حقوق رنجبران پرداخت. آغاز انتشار روزنامۀ «طوفان» مصادف بود با استقرار حكومت كودتا به رهبرى رضا خان سردار سپه (رضا شاه بعدى) كه در طول چند سال، با ایجاد حكومتى متمركز و اتّكاء به نیروهاى نظامى و به نام انجام اصلاحات، بنیادهاى انقلاب مشروطیّت را به سود دیكتاتورى شخصى دگرگون ساخت. در هجدهم اسفندماه ١٣٠٠ فرّخى همراه با جمعى از روزنامهنگاران به عنوان اعتراض به حكومتنظامى، یعنى استبداد فردى سردار سپه، در سفارت شوروى آن روزگار در تهران تحصّن كرد. سردار سپه كه در ریشهكنى قدرت رو به زوال رژیم قاجار چهرۀ مردمى و جمهوریخواهى به خود بسته بود، طبعا نمىتوانست علیه كسانى كه در مخالفت با نهاد كهنۀ سلطنت با او همآوا بودند واكنش تندى نشان دهد؛ از فرّخى و روزنامهنگاران همسوى او استمالت شد و آنان به سر كار خود بازگشتند، امّا از همان زمان در ذهن پادشاه آینده، فرّخى به عنوان عنصرى نامطلوب مشخّص گردید. در نهم آبانماه ١٣٠۴ همانطور كه مىدانیم، سلسلۀ قاجاریّه سرنگون و مقدمات استقرار رژیم پهلوى فراهم شد. شاه جدید یك دو سالى را ضمن سركوب كردن آزادیخواهان در واقع سنّتگرا، گوشۀ چشمى به طرفداران سوسیالیزم نشان مىداد. روزنامۀ «طوفان» علیرغم بگیروببندها منتشر مىشد و حتى در مجلس هفتم مشروطیّت، كه پلیس رضا شاه مانع از ورود آخرین نمایندگان واقعى مردم تهران (مدرّس-مصدّق-ملك الشّعراء بهار و. . .) به پارلمان شده بود، فرّخى اجازه یافت به عنوان نمایندۀ یزد و یكى از دو نمایندۀ مخالف به مجلس شوراى ملّى راه یابد. طبیعتا آن سر پرشور نمىتوانست آرام بماند؛ طىّ دو سال نمایندگى، فرّخى نطقهایى در مخالفت با استبداد در مجلس ایراد كرد و كار به جایى رسید كه به دست نمایندگان مزدور حكومت در صحن مجلس كتك خورد. در ١٣٠٩ هنگامى كه دورۀ نمایندگى فرّخى نیز به پایان مىرسید، توطئهاى كه او و یارانش علیه حكومت ترتیب داده بودند فاش شد و فرّخى كه خطرى مرگبار را نزدیك مىدید پنهانى-و احتمالا با كمك روسها-از ایران به شوروى گریخت. مىشد انتظار داشت كه شاعر طرفدار سوسیالیزم در سرزمینى كه به «پایگاه سوسیالیزم جهانى» شهرت داشت ماندگار شود، امّا طبع آزادۀ شاعر نتوانست با مأموران حكومتى و برنامههاى آنها سازگار شود؛ ناچار مسكو را به قصد برلن ترك گفت. زیرا در آن هنگام سوسیال دموكراتها در آلمان حكومت مىكردند و امكان فعّالیّت سیاسى آزاد براى شاعر وجود داشت، امّا در عوض در این كشور جدید شاعر منبع مالى ثابتى براى گذران زندگى نداشت. در این دوران روزنامۀ «پیكار» كه به وسیلۀ مخالفان حكومت پهلوى در آلمان منتشر مىشد با همكارى آتشین فرّخى رنگ و روى دیگرى یافته بود. حكومت ایران به وزارت امور خارجۀ آلمان فشار مىآورد كه فرّخى را از آن كشور اخراج كند. سرانجام در اواسط سال ١٣١٠ وزیر دربار وقت پهلوى یعنى تیمورتاش، كه پس از شخص شاه قدرتمندترین مقام كشور به شمار مىآمد، در سفرش به آلمان با شاعر به توافق رسید و ظاهرا غائله را خاتمه داد. برابر این توافق فرّخى مىتوانست به ایران و به سر كار و زندگى خود برگردد، بىآنكه حكومت و پلیس سیاسى مزاحمش شود و به خصوص قصد جانش را كند. فرّخى در اوایل سال ١٣١١ با خوشخیالى تمام به ایران برگشت، به زندگى فقیرانهاى كه با مساعدت دوستانش مىگذشت اكتفا كرد و پیشنهاد كار در ادارۀ پلیس را نپذیرفت.در این میان تیمورتاش، یعنى حامى و اماندهندۀ فرّخى، به جرم جاسوسى براى شوروىها مورد غضب رضا شاه قرار گرفت و به زندان افتاد و اندكى بعد هم در همانجا كشته شد. شعرهاى بازمانده از فرّخى اضطرابهاى این دوران بىپناهى و تنگدستى او را كاملا نشان مىدهد. اینك شاعر در سراشیب سقوط ایستاده است. حكومت نمىخواهد رسما تضمین خود را نقض كند، پس یكى از طلبكاران فرّخى را احضار مىكنند و به او دستور مىدهند از شاعر شكایت كند. این شكایت در سال ١٣١۶ منجر به حبس فرّخى در زندان ثبت مىشود. جاسوسان زندان گزارش مىدهند كه او نه تنها سربهراه نشده بلكه زندانیان دیگر را نیز علیه حكومت تبلیغ مىكند. پس زندانها ادامه مىیابد، به زندان قصر و حبس تاریك شهربانى؛ بهانهها براى نگه داشتن شاعر در زندان بسیار است، از آن جمله وقتى به قصد خودكشى سم مىخورد و غزلى نیز به نام خداحافظى مىسراید. زندانبانها او را از مرگ نجات مىدهند، امّا غزل را به عنوان مدرك جرمى جدید بر پروندۀ او مىافزایند. در بهار سال ١٣١٨ این شایعه در زندان منتشر مىشود كه به مناسبت ازدواج ولیعهد (محمد رضا شاه بعدى) عفو عمومى داده خواهد شد، امّا عفو عمومى در عمل شامل زندانیان سیاسى نمىشود و فرّخى نومید از آزادى و خشمناك از اینكه اسارت بىجرم او را پایانى نیست به سیم آخر مىزند و یكى از چند غزل عالى خود را مىسراید كه هنوز در حافظۀ شعردوستان و بخشى از عامۀ مردم پایدار است. نسخهاى از این غزل با مطلع «به زندان قفس، مرغ دلم ، چون شاد مىگردد» به وسیله خبرچینهاى محبس به دست رئیس زندان مىرسد و از آنجا به دربار ارسال مىشود. آنچه كه بیش از هرچیز رضا شاه را برمىآشوبد بیتى است در این غزل كه عروسى ولیعهد را با عروسى قاسم مقایسه كرده و سرانجام شوم آن شهید مذهبى را براى ولیعهد عزیزكردۀ دیكتاتور پیشبینى مىكند؛ حكم قتل فرّخى صادر مىشود و روز ٢۵ مهرماه سال ١٣١٨ شاعر در زندان شهربانى به قتل مىرسد. آخرین دستنوشتههاى او را نابود مىكنند و حتّى دیوارهاى زندان را رنگ مىزنند تا آنچه كه زندانى بر آنها نوشته براى همیشۀ مدفون شود. حتّى گور فرّخى نیز شناخته شده نیست. كمتر از دو سال بعد، در سوّم شهریورماه ١٣٢٠ ، رژیم رضاشاهى واژگون مىشود و در پرتو آزادىهاى به دست آمده ناگهان آشكار مىشود كه فرّخى چقدر محبوب مردم بوده است؛ تنى چند از شعردوستان به جمعآورى آثار پراكندۀ او مىپردازند، از آن جمله مرحوم حسین مكّى مجموعهاى به عنوان «دیوان فرخى» به چاپ مىرساند كه در طول چندین دهه بارها تجدید طبع شده است. این مجموعه كه به خودىخود مغتنم بوده، در همۀ چاپها از غلطهاى فراوان مطبعى لطمه دیده است، به ویژه از یك تنظیم فنّى نیز برخوردار نیست. « تنظیمكنندگان كتاب حاضر كوشیدهاند براساس مدارك موجود و نیز شعرهاى چاپ نشدهاى كه در نزد برخى از خاندانهاى ایرانى به امانت موجود بود، تنظیم تازهاى از آثار شاعرانۀ فرّخى به دست دهند. در ابتداى این كتاب آنچه كه بیشتر باعث شهرت و محبوبیّت فرّخى شد، یعنى غزلهاى او، به اضافۀ چند قصیده و قطعه قرار گرفته و سعى شده است كه براساس برخى اشارات تاریخى، و ارجاعات وقایع عصرى، در حدّ امكان این آثار مطابق تاریخ سرودن یا انتشار آنها سامان یابد. طبعا در این سامانیابى جدید اطمینان كامل وجود ندارد، امّا حد اقل در پایان این بخش غزلهاى مربوط به دوران طولانى زندان او به ترتیب در كنار هم قرار گرفته و آخرین غزل نیز شعرى است كه موجب مرگ فرّخى شده است؛ سپس بخش رباعیّات او را خواهیم داشت و آنگاه به اشعار بازیافته مىرسیم، چند شعرى كه به وسیلۀ تدوینكنندگان كتاب یافته شده است. واپسین قسمت این مجموعه نیز شامل آثار پراكندهاى است كه فرّخى به مناسبتهاى گوناگون ساخته و در قیاس با غزلهاى او اهمیّت درجه اوّل ندارد، و سرانجام سالشمار مفصّل زندگى فرّخى یزدى كه حاصل كوششى چند ساله است چهرۀ سراسرى كتاب حاضر را تكمیل مىكند. » و اینك مجموعۀ دیوان فرخی یزدی كه پایدارى محبوبیّت او نشان مىدهد در مورد نقش و اثر خود اشتباه نكرده است آنجا كه مىگوید: در جهان كهنه ماند نام ما و فرخى چون ز ایجاد غزل طرح نو افكندیم ما نام کتاب: کتاب «دیوان فرخی یزدی» رشته:زبان و ادبیات فارسی تعداد صفحات: 337 حجم:4401 kb لینک دانلود: Farokhi Yazdi Divan منبع:شبکه آموزشی پژوهشی ایران – مادسیج برای دسترسی به همه پاورپوینت ها،جزوات و دیگر فایل های رشته زبان و ادبیات فارسی کلیک کنید.