دکتر حسن خداویسی 2,420 بازدید بدون دیدگاه استاد گرامی: دکتر حسن خداویسی رایانه:H.Khodavaisi@urmia.ac.ir گروه:اقتصاد توضیحی در مورد رشته ی اقتصاد (رشته دکتر حسن خداویسی): به منظور شناسایی و معرفی دستاوردهای جدید علم اقتصاد و شناسایی تحولات موردنیاز در نظام آموزشی و پژوهشی این علم متناسب با تحولات علمی و فنی جهانی و نیازهای ملی و نیز شناسایی روند مسلط در نظام آموزشی و پژوهشی علم اقتصاد در کشورمان، دومین همایش، «آموزش و پژوهش علم اقتصاد در ایران»، با همکاری مشترک دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران و دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی در دانشگاه تهران برگزار شد. در این همایش پژوهشگران، اساتید و دست اندرکاران آموزشی و پژوهشی علم اقتصاد، اهداف، راهبردها، معیارهای علمی، سیاستهای اجرایی و نیز چگونگی ایجاد تحول در این علم را موردبررسی و مطالعه قرار دادند. آقای دکتر احمد مجتهد، عضو هیأت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی با ارائه مقاله خود با عنوان تکامل رشته اقتصاد در ایران، یکی از سخنرانان در این همایش بود. وی چنین گفت: استقلال رشته اقتصاد در دنیا قدمتی ۲۰۰ ساله دارد اما در ایران در مقایسه با جهان از سابقه ای نسبتاً کوتاه برخوردار است. رشته اقتصاد به عنوان یکی از رشتههای فرعی حقوقی و در قالب اقتصاد سیاسی شروع شد و با تاسیس اولین دانشکده اقتصاد در دانشگاه ملی ایران در سال ۱۳۳۸ به مرحله تازه ای رسید. هر چند آن زمان، دروس اقتصادی در برخی رشتههای دیگر ازجمله بازرگانی تدریس می شد، ولی باید شروع رشته اقتصاد به صورت مستقل را آغاز توجه به اهمیت این رشته در ایران دانست. دکتر مجتهد ادامه داد، بعداز پیروزی انقلاب ایران (۱۳۵۷) و توجه به تحولات سیاسی کشور، حرکتی درجهت یکسان سازی رشتههای مختلف اقتصادی شروع شد که تحول برنامههای اقتصاد، منعکس کننده تحولات سیاسی – اقتصادی کشور بوده است و توجه به جنبههای مختلف آن برای دست اندرکاران دانشگاهها در امر آموزش و پژوهش اقتصاد می تواند درجهت بهبود برنامههای آموزش اقتصاد موثر و کارساز باشد. تحولات جدید در علم اقتصاد: آقای دکتر مسعود نیلی، اقتصاددان و استاد دانشگاه نیز ضمن بحث در این سمینار دیدگاههای خود را این گونه بیان کرد: از دو دهه گذشته که بحث پیرامون علم اقتصاد آغاز شده است می توان گفت نوعی انقلاب در این علم پدید آمده است طوری که تحولات زیادی را در متدلوژی و نظریات، مشاهده کرده است. دکتر نیلی افزود: علم اقتصاد یکی از علوم برتر دنیاست اما متأسفانه این علم در کشور ما از سطحی که در دنیا برخوردار است، برخوردار نیست. وی ادامه داد، شیوه برخورد اقتصادی درمورد هر کالا در هر کشور بستگی به بازار آن کشور دارد و باید دید مصرف کننده هر محصولی که برای آن بازار تشکیل میشود کیست. پس درمورد کشورمان نیز می توان پرسید، مصرف کننده علم اقتصاد در کشور ما کیست؟ اصلیترین مشتریان علم اقتصاد دولتها، حکومتها و سیاستگذاران هستند. سه عامل باعث شده است که علم اقتصاد از بالندگی لازم برخوردار نباشد و در حاشیه قرار گیرد. این عوامل عبارتاند از: ۱ – مباحث مربوط به چالشهای نظری درمورد علم اقتصاد که آیا اقتصاد علم است یا خیر؟ و آیا مواد آموزشی آن با مسائل ارزشی ما سازگاری دارد؟ و بالاخره اینکه آموزههای غربی تا چه اندازه می تواند در کشور کارآیی لازم را داشته باشد. ۲ – دولت، استفاده کننده اصلی متخصصان اقتصادی است که باتوجه به مشکلات دولت، عدم ایجاد انگیزه در کار مشکلات دیگری را در موضوع علم اقتصاد برای متخصصان پیش آورده است. ۳ – عامل سوم مسئله تخصص در سیاستگذاران است که به عنوان شرط کافی درنظر گرفته نشده است. دکتر نیلی پیرامون مشکلات موجود در عرصه آموزش اقتصاد افزود؛ متأسفانه هدف از آموزش علم اقتصاد در کشور ما به درستی مشخص نیست که آیا باید فردی را تربیت کنیم که بر تئوریها مسلط باشد یا بر مسائل اجرایی اقتصاد؟ وی تاکید کرد که هنوز در سیستم آموزشی کشور ما بحثها و روشهای قدیمی وجود دارد طوری که شیوه استاد و شاگرد مشاهده می شود. ازطرفی دروس تدریس شده و عناوین آنها با اهداف جامعه سازگاری ندارد ومفاد و سرفصلها به روز نیستند. مهمتر اینکه به عناوین، گرایشها و تنوع آنها توجه نمیشود طوری که هنوز درس اقتصاد با دو گرایش بازرگانی و نظری تدریس می شود. آقای سیدمحمد هاشم پوریزدان پرست، عضو هیأت علمی بخش اقتصاد دانشگاه شیراز یکی دیگر از سخنرانان در این همایش بود که با ارائه مقاله ای با عنوان کمبودها و مشکلات آموزش علم اقتصاد مرسوم در دانشگاههای ایران سخنان خود را چنین آغاز کرد: آموزش علم اقتصاد در ایران با کمبودها و مشکلات گوناگونی روبروست و شاید عمدهترین دلیل این موضوع ترجمه ای بودن محتوای آموزههای آن و تحت تاثیر مکتب لیبرالیسم اقتصادی بودن آن است. وی به شرح برخی از این مشکلات پرداخت و آنها را اینگونه برشمرد؛ ۱ – بی توجهی به مسائل اقتصادی – سیاسی و بی عدالتی روزافزون در جهان، ثروتمند شدن کشورهایی که سلطه سیاسی، نظامی، اقتصادی و علمی بر جهان دارند و فقیر شدن سایر کشورها. ۲ – بیگانگی از مسائل داخلی کشور و عدم آموزش راههای بهبود معیشت و اقتصاد مردم کشور (بویژه در مقطع تحصیلات تکمیلی). ۳ – عدم توجه به تربیت نیرو درجهت حل مشکلات اقتصادی جامعه ایران یا به عبارتی بی توجهی به تربیت نیرو برای مدیریت اقتصادی کشور. ۴ – بی توجهی به اعتقادات اسلامی و توجه شدید به مکتب لیبرالیسم که پایه اقتصاد نظری کنونی است و مبنای آن در دو نکته زیر است: الف – رفتار عقلایی (سودجویی حداکثر) ب – حرص بی نهایت انسان برای کسب ثروت که این دو با تمام مبانی اخلاقی و رفتارهای اسلامی که در میان مردم رعایت می شود، تضاد دارد. ۵ – تفاوت در به روز بودن اطلاعات اساتید دانشگاههای پایتخت با دانشگاههای سایر مناطق کشور.